-----------------------------------------------------------------------------------
15... شارلاتان کیست و شارلاتانیسم چیست؟!
(95/4/30)
بله؛ او کسی نیست جز شارلاتان!
در ایتالیای قرن شانزدهم میلادی، شارلاتان به کسی گفته میشد که با اغراق و گزافه و طمطراق سخن میگفت. امروزه، شارلاتان بیشتر به کسی گفته میشود که برای تحقق اهداف خود از دروغگویی و فریب رویگردان نیست، یا فردی که به دنبال شهرت و آوازه است، و با سوءاستفاده از زودباوری و عدم اطلاع مردم، به آنان وعدههای ناممکن میدهد یا ادعاهای ناصحیحی را در مورد خود، مطرح میکند.
اینچنین، شارلاتانیسم مرام و مسلکی میشود که فرد یا افراد (گروه)ی خود را چنان مینمایانند که نیستند؛ چنان میگویند که باور ندارند؛ چنان وعده میدهند که بر متحقق ساختن آن، توانا نیستند.
شارلاتانیسم، ایدئولوژی افرادی میشود که برای نیل به اهداف خویش، از اینکه خود را واجد ویژگیها و اطلاعات و توانمندیهای خاص بدانند هراسی ندارند، به آسانی دروغ میگویند و وعدههای نادرست میدهند، و خود را قادر به انجام اقداماتی توصیف میکنند که هرگز صلاحیت و بضاعت آن را ندارند.
اما شارلاتانیزم فرهنگی!
همیشه از دل اتفاقات و رخدادهای فرهنگی بروز می نماید تا آنچه که به نفع اکثریت است و به زیان خویش سیاه نمایی کند وهمه چیز را وارونه جلوه دهد و با تز پروپاگاندا خود را محق بداند و سایرین را باطل جلوه نماید.
گلوله مرگبار شارلاتانیزم فرهنگی بیش از آنکه عام را هدف بگیرد خاص را تارومار می نماید و دود حاصل از این توپخانه نه تنها اشک خاص را در می آورد بلکه دید عام را کم سو و تار می نماید تا از قدرت تشخیص عام بشدت بکاهد و جامعه را به سمت یک سردرگمی سوق دهد. اما با توجه به عدم پیشینه و ریشه فرهنگی که به آن اشاره شد دیری نمی پاید تا هویت اصلی خود را برملا سازد.
و اینک خود یافت کنید این شارلاتانیسم را در بین برخی از کاسبان تکواندو ! همانهایی که با ایجاد فضای مبهم از این آب گلآلود بیشترین استفاده را میبرند تا منافع شخصی خود را تأمین کنند. اما فراموش نشود که:
طبق فرموده خداوند، نصر و موفقیت دست خداست و نصیب افراد شایسته میشود.
14...به موقعیّت فعلى خود مغرور نشویم (94/7/6)
این آیات نور تذکر و تلنگری بود تا هیچگاه و در هر موقعیتی که قرار داریم به خود غره نشیم و یادمون باشه عزت و سربلندی رو خدا میده و یک لحظه غفلت، سرنگونی رو به دنبال داره. پناه میبریم به خدا ...
مطلب بالا مقدمه ای بود تا علاوه بر دقت ما این نکته، گفته بشه که: بعضی خبرها و رفتار و گفتار بعضی ها خودبه خود بانمک هستند و لازم نیست چیزی به آنها اضافه شود! ولی بد نیست گاهی درباره اینها هم غلو کنیم و تصور کنیم چه خواهند شد!
باخبر شدیم یکی و یکی دیگه و یکی دیگه از .... مشهور! در مقام مشاوره براومده و علاوه بر فضل، توصیه هایی از جایگاه دخالت در امور فدراسیون و هیأت استان و شهرستان و ... میدن و یکی دیگه هم فقط « من من من » و .... ها رو بیان داشته و به عبارتی منیت رو به حد اعلا رسونده! حال تصور کنید این من و منها که به خاطر جملات قصارشون معروفن وارد محلی یا حیطه ای (!!!) می شن اظهار نظر میکنن؛ مثلا وارد حیطه فوتبال و یک تیم فوتبالی که ربطی هم به موقعیت ورزشی و کاری و مسوولیتی ایشون هم نداره! آنهم اینچنین:
«با تشکر از شما بازیکنان این تیم که قطعاً در این تیم بازی میکنید، لازمه نکات مهمی رو گوشزد کنم. شما باید بدونید این مسابقه راحتالحلقوم نیست. هر بازی حتماً سه امتیاز داره، تیمی که گل بیشتری بزنه، بازی رو میبره و تیمی که بازی رو ببره قطعاً برنده بازی خواهد بود. باید مراقب برفهای شادی که داور روی زمین میریزه باشید. حواستون به میانه زمین و مخصوصاً وسط زمین باشه، باید نود دقیقه یعنی چیزی کمتر از صد دقیقه بازی کنید. سعی کنید سانترهای بیهدف کنید تا گل بشه. همه باید غزال تیزپا باشن و نه پلنگ زخمی! هر وقت تشنه شدین آب بخورین. ما تا آخر بازی نتیجه رو با مداد مینویسیم و بعد از وزیدن سوت پایان بازی توسط داور، نتیجه رو با خودکار مینویسیم. حرف دیگهای ندارم، قطعاً موفق باشین!»
بله، و شما خود بخوانید شرح این...
13... رقابت آب و هوای کاندیداتوری ریاست هیأت تکواندو استان اصفهان با سینمای هند (93/11/27)
سلام و خدا قوت، قراره آب و هوای تکواندو اصفهان از بعد از رفتن اون بزرگوارخوب بشه، البته واژه صحیحش دمای هواست نه آب و هوا، چون آب که معمولاً باید شیر رو باز بذاریم تا سرد بشه یا از توی یخچال برداریم، و گرنه همیشه گرمه! خلاصه طی چند روز اخیر دمای هوای تکواندو اصفهان خیلی گرم شده بود، یک جوری که آدم هوس می کرد به جای اواخر اردیبهشت، وسط بهمن از میون این همه کاندیداهای جورواجور بالاخره یکی رو برا سکانداری هیأت استان انتخاب کنه یا انتخاب کنن مگرنه برامون انتصاب میکنن!!! بله، چون معلوم نیست نزدیک انتخابات همچین هوای گرمی گیرمون بیاد، الان این وضع نامتعادل و نامتقارن و نا متعارف و نا مشخص دمای هوای تکواندو اصفهان اونم از نوع شایعات که کی گفته من میخوام بیام و کی چه شروطی گذاشته و کی ناز کرده و کیا ناز اونو خریده اند و قس علی هذا... به خصوص در مواقع مسابقه و وقتی از نزدیک هیأت های استان و شهرستان و بعضی ها رد میشی، آدم رو یاد فیلم های پر از خالی بندی سینمای هند میندازه، همون جوری که اونا تو فیلم هاشون قوانین علمی رو نقض می کنن و طرف با پرت کردن طناب مانع پرواز هواپیما میشه و ... خلاصه فیلم هاشون پر شده از خالی بندی، دمای هوای ورود و اعلام آمادگی برخی افراد برای کاندیداتوری رییس هیأت هم قوانین علمی رو نقض کرده و یکجورایی واقعی واقعی شده خالی بندی، حالا ما که تا دیروز کولر روشن کرده بودیم با بخاری! که هر کدومش لازم شد درجه اون یکی رو کم کنیم اما این وضعش نیست والا!! یعنی خیلی ها اون صحنه تو فیلم های هندی که طرف با دهن کجی به نیروی جاذبه و روح اسحاق نیوتن عزیز، با موتور می پره روی هواپیما، شیشه اش رو می شکنه، خلبان رو می کشه بیرون و بعد همون جا روی هوا کوبس کوبس می زنه رو بیشتر باور می کنن تا این که هر روز شایعه اومدن یا انصراف یکی رو بشنون! اونم برخی از افرادی که برای مدت کوتاهی بعضی جاها مسوول یا مدیر یا رییس بوده اند و وقتی استعفا دادند یا استعفاشون دادند یا... زیر دستی هاشون یا بالادستی هاشون بقول ژنرال قلعه نوعی کل یوم همهمیگفتند: الحمدلله که ...بله...! و البته بد نیست اونایی که شیفته خدمتند و نه تشنه گان قدرت و هر روز یکی ها و بعضی ها بولدشون میکنن یاد آورشون بشن که انتخابات هیآتها مثل انتخابات مجلس و ... نیست که مردم رای بدند. آخه بدنیست بدونین دوره قبل که خبرنگاری از یکی از کاندیداها پرسید شما چند درصد احتمال میدی تو انتخابات رییس هیأت برنده بشی ؟! گفت: فلانی گفته تو باشگاههای روستامون و روستاهای اطرافمون برات تبلیغ میکنم رأی بیاری!!! آخه طرف فکر میکرده انتخابات هیأت مثل سایر انتخاباته!! بله، بگذریم.
اما چه می شود کرد که هوای این روزهای کاندیداتوری از فیلم های هندی هم خالی بندتر شده....
------------------------------------------------------
12... مارپیچسکوت... (93/10/18)
«مارپیچسکوت» یکی از پیچیدهترین ترفندهای عملیات روانی است و میتوان اشاره کرد که طرفداران این نظریه براین تکیه دارند که: برخی افراد جامعه اگر احساس کنند دیدگاه و نظر آنها نسبت به فلان موضوع در «اقلیت» است و اکثریت مردم، دیدگاه و نظری متفاوت با آنان دارند، به طور معمول و براساس یک قاعده تجربه شده - استثناها مورد نظر نیست - در گروه اپوزیسیون(تشکل مخالفان) قرارگرفته و با سیاه نمایی و هوچی گری نظر خود را به عنوان نظر اکثریت القاء کرده و حتی قصد بر اندازی نیز دارند! و البته در این بین افراد خنثی نیز ترجیح میدهند در همان جهت ابراز عقیده کنند که تصور میکنند «نظر اکثریت است»! و البته بدون تحقیق از مجاری صادق و واقعی!
کارشناسان عملیات روانی معتقدند: اقلیتی خاص از ترفند مارپیچ سکوت که اصلیترین بخش اجرای آن برعهده رسانهها و قرار گرفتن در فضاهای مجازیست برای القاء دیدگاه مورد نظر خود به عنوان «دیدگاه و باور اکثریت مردم»! در جامعه حریف استفاده میکنند.
با این توضیح که وقتی رواج و فراگیری «فلان دیدگاه» را در جامعه حریف به سود خود ارزیابی میکنند، از طریق رسانهها، فضاهای مجازی و شخصیتهای وابسته یا تحت تاثیر خود، همان دیدگاه و نظر را با این هدفگذاری که دیدگاه اکثریت است، تبلیغ کرده و ترویج میدهند. در این ترفند اگرچه اثرگذاری بر افکار عمومی نیز یکی از اهداف تعریف شده ایشان است ولی کاربرد اصلی آن تغییر محاسبات و اخلال در تصمیمسازی و سیاستپردازی مسئولان حریف، و دورساختن آنها از رسالتهای محوله است تا به هدف خود دست یابند.
بهرهگیری از ترفند مارپیچ سکوت برای محاصره روانی مسئولان هیأت تکواندواستان و گاهأ شهرستان، منحصر به بعضی ها نیست بلکه دنبالههای داخلی آنها نیز از این ترفند بهره میگیرند و از آنجا که زیر تابلوی دوستدار این یا آن مسئول پنهان میشوند، مارپیچ سکوت آنها میتواند از «ضریب تأثیر» بیشتری نیز برخوردار باشد. بطوری که شنیده میشود بعضی از این دوستداران برخی مسایل مطرح شده در جلسات رو از روی بی تدبیری و کم خردی خود برای بعضی ها نقل کرد ه اند! غافل از اینکه از همین ترفند مارپیچ سکوت برای خود ایشان استفاده شده است تا دست ایشان برای همگان رو شود!
یکی دیگر از ترفندهای بعضی ها که در چارچوب همان «مارپیچ سکوت» قابل توضیح است، تلاش بیوقفه آنان برای فاصلهاندازی و زاویهسازی میان مسوولان هیأت تکواندو استان و شهرستان با منتقدان، و حتی مسوولان شهرستان با استان است! آنان اصرار دارند که هر انتقادی - ولو دلسوزانه و برخاسته از خواست آشکار و صریح - را بهحساب دشمنی و کینهتوزی علیه ایشان بنویسند! و این توهم را به مسوولان هیأت تکواندو استان و شهرستان القاء کنند که با شمار فراوانی از ناراضیان روبرو هستند و ایشان را - البته با محاسبات غلط خود- به این نتیجه برسانند که در میان تکواندوکاران جایی ندارند و الزاما بایستی کنار بروند، و حتی نباید در قالب هیآت شهرستان هم فعالیت نمود! چرا که فعالیت در قالب هیأت شهرستان تأیید اشتباهات و بی تدبیری های هیأت استان است! به روایتی این بعضی ها برای شهرستان هم نسخه دانایی خود را می پیچند!!
بولتننویسی جهتدار یکی دیگر از شاخههای شناخته شده ترفند «مارپیچسکوت» است که بعضی ها برای فاصلهاندازی میان مسوولان هیأت تکواندو استان و حتی شهرستان با تکواندوکاران از آن بهره میگیرند. در اینباره گفتنی است برخی از ایشان در حالی که به شدت مراقب بودند شناخته نشوند! و با اخذ قسم جلاله که هویت آنان فاش نشود، نزد نگارنده آمدند و توضیح دادند که افرادی که از بردن نام آنها معذور هستیم، همه روزه با تهیه بولتنهای حاوی اخبار جعلی و یا دستکاری شده، و با بهره گیری از فضای مجازی این توهم را به تکواندوکاران القاء میکنند که تکواندو اصفهان رو به نابودیست !! و حتی از ضربه ها و اشتباهاتی که خود در ادوار مختلف و مسوولیت های متعدد ، انجام داده اند یادی نکرده و فقط سیاه نمایی و انحراف افکار را در دستور کار خود قرار میدهند!!
و بالاخره هیچگاه فراموش نکنیم که: شخصیت تکواندواصفهان و برخی دلسوزان فعال در هیأت، قابل تعریف نیست و نباید خدای نخواسته بر این تصور بود که در میان اساتید و تکواندوکاران جایی ندارد!! و البته اینکه به گفته خیلی از بزرگان و داسوزان واقعی؛ زین سوی (همکاری صادقانه با هیأت شهرستان اصفهان) ره قافله باز است...
-----------------------------------------------------------------------
11... کارت ویزیت... (93/10/4)
روزی یکی از دوستان ولتر برای ملاقات به منزل او رفت و به اتاق انتظار راهنمایی شد ولی با کمال تعجب مشاهده کرد که مبل ها گردگیری نشده. مدتی نشست، بالاخره از تنهایی حوصله اش سر رفت و بدون این که ولتر را ملاقات کرده باشد با نوک انگشت روی میز بر خاک نوشت: خرس! بعد از چندی ولتر رفیق خود را ملاقات کرد، از او عذرخواهی کرد و گفت: برای ملاقات من تشریف فرما شده بودید ولی بدبختانه فقط به زیارت کارت ویزیت جنابعالی موفق شدم!!!!!حالا حکایت بعضی هاست؛ طرف و طرفها سالهاست از تکواندو و ... دوره و دوراند، سالهاست مربیگری نمیکنه و نمیکنن، سالهاست از ساختار و چارت تشکیلاتی فدراسیون،هیأت استان و شهرستان و کلأ تکواندو دوره و دورند! و اصلأ نمیدونه و نمیدونند کی هست کی نیست! کی اومد کی رفت! برا چی اومد براچی رفت! کی راست میگه کی دروغ میگه! و قس علی هذا... میاد کارت ویزیت خودش رو میگذاره و میره! اظهار نظر میکنه در حد لالیگا! که مثلأ هیأت فلان است و بیسار! تکواندو اصفهان رو به قهقراست! نابود شد! تازه تا ازش میپرسی رییس هیأت کیه و یا دبیرش کیه و یا اصلا چندساله توی هیأت نیومدی؟!... اطلاعاتش مال عصر حجره !!! حالا پیدا کن پرتقال فروش را !!!
بله، قضاوت با خودتون...!
--------------------------------------------------------------------------------------
10...موتور گازی...(93/9/23)
سلام دوستان موتورگازی های قدیمیو یادتون هست؟! این شکلی بودن!
یادش بخیر؛ تقـلیـد صدای موتور گازی یکی از تفریحات جوانان بود. جوری «قینگ قینگ» میکردند که انگار موتور گازی داره با کلی زحمت حرکت میکنه. بعد ضرباهنگشون رو پایین میآوردند و ساکت میشدند. به این معنا که موتور گازی خراب شده و دیگه نای رفتن نداره.
وقتی دانشآموزی دبیرستانی میگفت که میخواهم موتور گازی بخرم لرزه بر اندام خانواده میافتاد؛ اونها با شنیدن این جمله همه اتفاقات بد رو تو ذهنشون مرور میکردند. اتفاقات تلخی که شامل تصادف و خون ریخته شده بر کف آسفالت داغ و شکستگی دست و پا و بستری شدن بر تخت بیمارستان میشد. در اینگونه مواقع پسربچههایی که تازه پشت لبشون سبز شده بود قیافهای حق به جانب گرفته و با سر کج کرده میگفتند: «از اون موتورسیکلتها که شما فکر میکنین نه! موتور گازی! شبیه دوچرخه است؛ یه کم از دوچرخه پیشرفتهتره.»
با مرور دوباره این جمله درک میکنیم که نوجوانها و جوانهای اون روزگار چندان بیراه هم نمیگفتند. موتور گازی نه سرعت موتورسیکلتهای دندهای را داشت و نه هیکل و ابهتش را. روی کیلومتر شمارش 60 درجه سرعت را نشان میداد که البته حدود 30 درجهاش به قول امروزیها حباب بود! این مقدمه رو عرض کردیم تا بگیم حال و هوای این روزای تکواندو توی دیار نصف جهان هم حال و هوای همون موتور گازیه است؛ روی کیلومتر شمارش درجه بالای سرعت رو نشون میده اما خیلیش حبابه! البته اینطور به نظر میرسه که دیگه به این راحتی هم نمیشه عقربه سرعت رو روی درجه آرمانی رسوند. نگاهی به نتایج مسابقات برون استانی شاهد این موضوعه. اونجا که استانهای دیگه گوی سبقت رو با موتورهای امروزی از ما ربودند! هرچند بعضی ها هنوز احساس میکنند که سرعت بالایی دارند و الان میخواهند پرواز کنند! و در مقابل بعضی ها هم باسرعت بالا دارند با هر وسیله و ابزاری اون بعضی های دیگه رو مورد آماج ..... قرارمیدند!
راستی این داستان رو شنیدین که: میگن یارو نشسته بوده پشت بنز آخرین سیستم، داشته صد و هشتاد تا تو اتوبان میرفته، یهو میبینه یک موتور گازی ازش جلو زد!خیلی شاکی میشه، پا رو میگذاره رو گاز، با سرعت دویست از بغل موتوره رد میشه.یک مدت واسه خودش خوش و خرم میره، یهو میبینه دوباره موتور گازیه قیییییژ ازش جلو زد!دیگه پاک قاط میزنه، پا رو تا ته میگذاره رو گاز، با دویست و چهل تا از موتوره جلو میزنه.همینجور داشته با آخرین سرعت میرفته، یهو میبینه، موتور گازیه مثل تیر از بغلش رد شد!!طرف کم میاره، راهنما میزنه کنار به موتوریه هم علامت میده بزنه کنار.خلاصه دوتایی می ایستند کنار اتوبان، یارو پیاده میشه، میره جلو موتوریه، میگه: آقا نعوذبالله تو خدایی! من مخلصتم، فقط بگو چطور با این موتور گازی کل مارو خوابوندی؟!موتوریه با رنگ پریده، نفس زنان میگه: والله ... داداش.... خدا پدرت رو بیامرزه که ایستادی... آخه ... کش شلوارم گیر کرده به آینه بغلت !!!!
حالا بعضی ها هم با این سرعتی که میرن حواسشون نیست که خیلی ها اصلا نمیخوان با این سرعت بیان! کش یا بند کیفشون به آینه بغل شما گیر کرده! شما زیاد از حد هم دلواپس نباشید! و بدونید سایرین هم صاحب عقل اند و فکر میکنند و به این دغدغهها هم میاندیشند؛ البته به شیوه خود! و از حق نگذریم این روزها دلسوزان واقعی واقعأ نگرانن!
حالا کی یک هم اندیشی عقلایی برای برون رفت از این ماجرا ها و بحران دوری از روزهای آرمانی تکواندو اصفهان صورت میپذیره، خدا میدونه!!!
---------------------------------------------------------
09... فلسفه بی شعوری به شما هم رسیده؟! (93/9/13)
(اندر احوال بعضی ها که خیلی دانا بودنشان .....!!!)
روزی روزگاری، پزشکی برای درمان خودش می رود سراغ روانپزشکی، بعد از مدتی متوجه می شود که همه مشکلاتش، در اثر بیماری است که در هیچکدام از کتاب های روانپزشکی و روانشناسی، اسمی از آن آورده نشده؛ بی شعوری.
او متوجه می شود که بی شعور است و اگر می خواهد درمان شود، باید بی شعوری اش را درمان کند.
به لطف دنیای وسیع اطلاعات امروز، نزدیک به دو سه سال است که فلسفه «بی شعوری» به ما هم رسیده و آدم های زیادی در همین اطراف خودمان هم می دانند که دیگر «بی شعوری» یک جور دشنام نیست و یک بیماری است. کافی است در یک جمعی درباره بیماری «بی شعوری» حرف بزنید تا ببینید چند نفر از همان جمع دقیقا می دانند که درباره چه چیزی حرف می زنید و یک جور فیلسوف مأبانه سر تکان می دهند که بله، خیلی بیماری غریبی است. بعد یک جوری بحث را عوض میکنند که بروند سراغ بحث ها و رفتارهایی که باورت نشود اینها همان آدم های چند دقیقه پیش بودند که در یک جمع، ژست اطلاعات عمومی وسیع خود را با بیماری «بی شعوری» کامل کرده اند و حالا دارند حرف هایی می زنند و رفتارهایی می کنند که مصداق کامل همان «بی شعوری» است.
علم روانشناسی، آدم هایی را به عمرخودش دیده که کامل و بی نظیر بوده اند و با تبحر و هوش، کشف های بی نظیری کرده اند اما هنوزدنیای اطراف مان پر است از آدم های بیمار و آدم های اشتباهی.
شاعری به نام حسین منزوی میگه: «آوار پریشانی ست، رو سوی چه بگریزم؟........... هنگامه حیرانی ست، خود را به که بسپاریم؟»
می دانید چرا شعر منزوی کهنه نمی شود؟! چون ما همیشه شعر را برای دیگران می خوانیم. حرف های اخلاقی را هم درباره دیگران می شنویم و اصلا فکر می کنیم آن بیماری «بی شعوری»، برای دیگران است و قرار نیست خودمان «بی شعور» باشیم و چون قرار نیست، پس «بی شعور» هم نیستیم. یک جوری هستیم که انگار چون به زعم خودمان چون خیلی می دانیم، پس کامل هستیم.
ما، یادمان می رود که خودمان هم جزیی از آن جماعت خواب آلودیم، جماعت ناهشیار. ما نظریات خود را برای دیگران روایت می کنیم و افکارمان را که به زعم خودمان همه اش درست است به ایشان القائ میکنیم و به قاعده زندگی اجتماعی هم همیشه آدم هایی پیدا میشوند که می توانند ما را همراهی کنند و خیال مان را راحت کنند که تو خوبی، دیگران بدند. و متاسفانه همیشه این آدم ها دقیقا همان هایی هستند که می خواهند از خوب بودن ما نتیجه مستقیمی بگیرند که خودشان هم خوب هستند.
روانشناسان میگن: سخت ترین کار زندگی همین خودشناسی است. سخت است که بپذیری مشکل از توست. سخت است که قبول کنی آدم کاملی نیستی. دردناک است که ببینی آن آدمی که فکر می کند متوجه است، درک بالایی دارد، لایق ستایش است و ... دقیقا همان آدمی است که خیلی وقت است گنگ و خواب، مشغول خراب کردن است. آدم سخت به خودش امتیاز منفی می دهد. سخت می پذیرد که بیمار است و این طبیعی ترین ذاتش است. می دانید، ما همه دوست داریم خوب باشیم و عشق و علاقه ما به خوب بودن، آنچنان ویرانگر است که گاهی یادمان می رود بهتر است اول انسان باشیم و بعد سراغ خوبی برویم.
پذیرش اولین قدم است. وقتی بپذیری که در جهان اطرافت، تو هم یکی هستی شبیه همه، مسیر تازه ای برای خودت باز کردی. وقتی قبول کنی که به جای انگشت اتهام به سمت دیگری گرفتن، بهتر است که ابتدا خودت را در محکمه بگذاری، نصف بیشتر راه را آمده ای.
وقتی با خودت صادقانه روبرو شوی و بپرسی که دقیقا چه کسی هستی، آن وقت است که می توانی دست به تغییر بزنی. شفافیت با خود، دردناکترین کار جهان است. اینکه مجبور شوی لایه های پنهانی از خودت را بیرون بکشی و بعد دست به حذف همه آن چیزهایی بزنی که یک عمر عادتت شده، کار سختی را انجام دادی و در نهایت حتی ممکن است تن به تغییرهایی بزرگتر مثل حذف آدم ها، تغییر در روابط و محیط ها و ... بدهی و این یعنی پذیرش تنهایی و تنهایی علاقمندان زیادی ندارد.
و یادمان باشد این طبیعت زندگی است، زندگی اجتماعی به ما یاد می دهد که برای رسیدن به خواسته هایمان، انتقاد کردنهایمان وحتی در مقابل افرادی که با ما هم جهت و هم عقیده نیستند، چطور آدم هایی باشیم؛ بی شعور و... یا شریف و اخلاق مدار.
-----------------------------------------------------------------------------
08...سکوت به قیمت مفرغ...! (3/9/93)
بعضی حرف ها را باید تکرار کرد، دوباره باید گفت.چند باره باید نوشت. آرتور کستلر در کتاب “خوابگردها” نشان میده که حتی دانشمندان و نوابغ چگونه در عرصه کشف و خلق “خوابگردی” میکنند و چگونه در گسست و پیوست رویا و واقعیت ،کشف و خلقی صورت میگیره. به هر حال تاکید وی بر اینکه برخی دانشمندان رهروانی “خواب آلوده” در صحنه علم بودند ما را به این می رساند که خوابگردی و خواب آلوده گی مردمان عادی در صحنه های گوناگون زندگی بسیار محتمل تر و حتی عمیق تره و حتی متاسفانه گاه “آگاهانه” تر! یعنی مردمان خود را به خواب میزنند. هم مسولیتش کمتر است در برابر حوادث بیرونی و هم زحمت ندارد!! به گاه شکست آنکه در خواب است یا خود را به خواب زده ، سرزنش نمیشود و به گاه پیروزی با هلهله ای چند، شریک پیروزی خواهد شد! نهایت فرصت طلبی، سودجویی فردی،بی مسولیتی اجتماعی، و منزه طلبی چندش آور که تنها در نزد چنین مردمانی محبوب و مطلوب بوده و حتی نشانه “هوش و ذکاوت و زرنگی”!!! به حساب می آید.اما کدام انسان روشن بین و روشن گری پیدا میشود که در برابر حوادث بیرونی، فتوی به خواب و رویا بدهد؟ به همین دلیل تاکید میکنم که عصر “سکوت های طلایی” گذشته است و اگر در روزگاری سکوت قیمت طلا داشت، حالا در عصر اطلاعات و ارتباطات قیمت مفرغ هم ندارد! و آنها که سکوت میکنند یا خوابند و یا خود را به خواب زده اند آنهم فرصت طلبانه.(البته جسارت نباشد، (منظور بعضی از بزرگان تکواندوی اصفهان است که این روزها در برابر برخی حوادث که ریشه تکواندو ی اصفهان را هدف گرفته سکوت اختیار کرده اند! انگار نه انگار! البته شاید آتش زیر خاکستر باشند!!!). ولی چاره ی کار چیزی نیست به جز گفتن و نوشتن.و تکرار کردن آنهم به امید اینکه این خواب ابدی نشود و زمانی انگشت حسرت به دندان نگزند!! راستی شنیدین میگن طرف گفت:
دوبله پارک کرده بودم و در چرت بودم که…
یهو دیدم یکی از پشت بلندگو داد زد: راننده سمند… آب دهنمو قورت دادم برگشتم دیدم، راننده وانتیه میگه خربزه مشهدی دارم، نمی خوای؟! و اینطوری از خواب بیدار بشیم!
-------------------------------------------------------------------------
07... داستانک! (93/9/1)
سلام. آقا ما داستانی داریم اینجا (توی تکواندو اصفهان) که بیا و ببین! چندوقتی پیامک می اومد که از هیأت چه خبر؟ آقا خبر سلامتی.اما راستش رو بخوای در این بین 5 گروه دارن دقّمون می دن! یه عده که ناقلا تشریف دارن و با این که از حاشیه ها حسابی خسته شده اند، بازم برای اینکه کم نیاورده باشن می گن: « ما هم از وضع موجود ناراحتیم!». یه عده دیگه دست به تبر شدن که کلا ریشه بعضی از سران هیأت رو از هیأت قطع کنن.( یکی شون ایطور میگفت)! اینا پیامکاشون به همدیگه اینجوریه: «تکواندو وهیأت که جای جنگولک بازی نیست! کمتر جلف بازی دربیارین. زشته!» یه عده هم کلا تو باغ نیستن! الانم در حال خوندن این ستون نیستن! هیچ وقتم از خودشون یا دیگران نمی پرسن اینا چیه که گاهی اوقات میگن یا میشنویم، یا داره تو تکواندو اصفهان رخ میده! و اصلأ نمی پرسن حق کدامه و ناحق کدام!؟ و یه عده هم صبر ایوب دارن، فعلا صبرکرده اند و هیچی نمیگن! «خدانکنه کاسه صبر این عده لبریز بشه!» اونوقت پته یه عده دیگه رو میریزن رو آب !! اما یه عده دیگه هم طرفای مقابلند (جنگ سر بودن و نبودن ایناست) که فعلأ دارن اوضاع رو رصد میکنن! عجیبه والا ! خلاصه که اصلأ یه اوضاعیه که بیا و ببین!! اما انصافأ نکنه تو این اوضاع بعضیا مصداق این ضرب المثل بشن: به بوی کباب آمدیم دیدیم خر داغ می کنند!؟
-----------------------------------------------------------------------
06... ضربه ای بر جگر تکواندوی اصفهان...! (93/8/24)
پدر و پسر متخلفی را نزد حاکم بردند که چوب زنند. اول پدر را انداختند و صد
چوب زدند، آه نکرد و دم نزد. بعد از آن پسرش را انداختند و چون یک چوب
زدند پدرش شروع به نالیدن کرد. حاکم گفت: تو صد چوب خوردی و دم نزدی به یک
چوب که پسرت خورد چرا نالیدی؟ گفت: آن صد چوب به پشت من اصابت می نمود و
این یکی بر جگرم.
این روزا حال تکواندوی اصفهان هم همینطوره! اینکه مقام نمی یاریم و جایگاه اصفهان داره از دست میره، یک طرف! اینکه خودمون با رفتار و شیوه های نادرست (هر دو طیف ) ابهت تکواندو اصفهان و تکواندوکارای اصفهان رو توی کشور از بین می بریم ضربه ایه بر جگر تمام تکواندوی اصفهان...!
-----------------------------------------------------------------------------------
05... آه و حسرت! (93/8/18)
سلام. اگه به سایت فدراسیون تکواندو سری بزنید، میبینید که امروز 5 آبان این تیتر رو زده:
بیستمین دوره لیگ دسته یک جوانان و بزرگسالان آغاز شد.
بله! و باز هم از این تیترها خواهند زد اما نامی از تیمی، آنهم از استان قهرمان خیز اصفهان نخواهد بود! اما نکته جالب اینجاست که این تیمها پر است از نامهای آشنا؛ همه از اصفهان! نامها و قهرمانهایی که هرکدام قلبشون میتپه برای اصفهان! با هر کدامشون صحبت کنی با آه و حسرت بالاتفاق این سوال رو میپرسن: چرا !؟ البته این سوال تمام درد کشیده های تکواندو اصفهان هم هست! بله؛ چرا اصفهان تیم نداره ؟ چرا کسی از مسوولین بفکر اینهمه سرمایه انسانی تکواندوکار نیست؟! چرا تکواندوی اصفهان شده مثل مالیات اصفهان که با توجه به رتبه بالای پرداخت مالیات همش به تهران میره و درصد ناچیزش به شهر و استانمون اختصاص پیدا میکنه؟! حالا هم تکواندوکاران قهرمان ما برا تهران و استانها و تیمهای دیگه پا میزنن!؟ مگه ما استان صنعتی نیستیم؟سهم ما از اینهمه صنایع باید آلاینده ها باشه که به ریه تک تک مون میره؟! واقعأ چرا؟! مسوولین رده بالای ورزش استان و وصد البته هیأت استان یا شهرستان چقدر دوندگی کردند؟! و البته یادمون باشه که تا وقتی دست رو دست گذاشته ایم هیچ اسپانسری نمیاد بگه من حامی مالی شما ! باید کمی سطح توقعات رو پایین آورد ، و البته با عزت نفس رفت سراغ صنایع، بایدهمت بخرج داد و رفت حامی مالی جورکرد! و به فکر این قهرمانان تکواندو بود، مگرنه آینده روشنی برای تکواندو اصفهان متصور نخواهیم بود! و البته آنکه کاهلی کرد، مدیون!
آقایون! این خط، اینهم نشان تو خود شرح مفصل را بخوان
-----------------------------------------------------------------------------------
04... اندر حکایت تیم جوانان-بزرگسالان اصفهان!
شنیده ها حاکی از اینه که با 6 نفر تیم اصفهان بسته شده و چند نفر از اون اسامی از تیم خط خورده اند! نقلهای زیادی در این خصوص میشه: از اعتراض یک مربی به چرایی عدم انتخاب یکی از شاگردانش، تا شایعه آمدن تکواندوکارانی که توی انتخابی شرکت نکرده اند! همه اینها از اتفاقاتی حکایت دارن که متاسفانه تکواندوی اصفهان باهاشون دست به گریبانه. اما شایسته است اطلاعاتمون رو کامل کنیم ویکطرفه به قاضی نریم! افکار عمومی و عرف تشکیل یک تیم میگه : آیین نامه های مسابقات باید بگونه ای تنظیم گردند که رقابتها در چندکلاس وسطح مختلف انجام شوند: مسابقات انتخابی و انتخاب درون اردویی، ورود قهرمانان حاضر در لیگهای کشور و سپس ورود قهرمانان حاضر در تیمهای ملی. اینها پس از چند مرحله انتخابی به اردوی تیم دعوت میشن و بدنه اصلی تیم رو تشکیل میدند؛ که البته نیاز به اطلاع رسانی صحیح و آیین نامه هست. اما اکنون وبه دنبال معرفی چند نفر و سپس خط خوردن ایشان باید واقع بینانه و منصفانه به موضوع نگاه کرد. اولا مسابقه ای صورت پذیرفته و این افراد به صلاحدید و دقت نظرکمیته فنی هیآت استان و کادر مربیان تیم دعوت شده اند. حال اگر 1 نفر از این مبارزین از بین 4 مبارز یک مربی با تجربه خط خورده باشد، دال بر این نیست که اعمال نظر شده و کلیت کار زیر سوال برود و آن 3 نفر دیگر رو به شرکت نکردن در تمرینات سوق بدهیم. این علاوه بر خسارتی که به مجموعه تیم تحمیل شده، به اون 3 نفر هم خسارت زده شده و مربی مذکور باید پاسخگو باشد! ثانیا برخی افراد مغرض که داعیه دلسوز بودن جهت تکواندو اصفهان رو دارند! شایعه آوردن چند نفر رو پخش کردند که البته با قاطعیتی که کمیته فنی داشت از محقق شدن این شایعه جلوگیری شد.اما اگر فردی هم به تیم ورود پیدا کرد، ( بعنوان مثال یک قهرمان پر آوازه ) برمیگردد به اینکه مسوولین هیأت و کمیته فنی بر اساس شرح وظایفشون میتونن تغییراتی بنا به مصلحت انجام بدهند. پس ورود به برخی مسائل مدیریتی و ... جایز نیست، مگر در مواردی که مفسده ای عظیم در آن نهفته باشد! اینجا یکبار دیگه از پیش بینی نکردن تمام احتمالات توسط هیآت استان باید انتقاد کرد که اگر فرصتها رو نسوزانده بودند و درگیر حاشیه هایی نشده بودند که بعضأ از درون خود هیأت استان و با بدسلیقه گی ها و توجه نکردن به دیدگاههای دلسوزان واقعی، و بوجود آمده اند؛ امروز این موضوع هم پیش نمی آمد و فردا هم اگر این تیم نتیجه کسب نکند کمیته فنی و مربیان تیم زیر سوال نمی رفتند. اینجا نباید با سابقه آقایان: سعیدی زاده، بابادی، فرازنده مهر و.... بازی کرد و گزک دست مغرضان داد!! ما امیدواریم رعایت انصاف در کلام و گفتارهیأت نشینان و بعضی از دوستان باشد تا اتفاقات وارونه به گوش دیگران نرسد. بحث آبروی تکواندو اصفهان است ، نه منیت ها و پست و مقام ها. به امید موفقیت تکواندوکاران تیم اصفهان.( جهت کسب اطلاعات دقیق با استاد سعیدی زاده، بابادی، فرازنده مهر، و رمضانی تماس حاصل فرمایید...!)
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
03... سخنی با دوستان و کادر هیأت استان!
شایسته است شما هم به این موضوع و مسایلی که خداروشکر به خیرگذشت با دید مثبت نگاه کنید چرا که تجربه ای بود و گذشت! درسته بنا به شنیده ها وضع مالی هیأت خوب نیست و به اصطلاح بیماره! اما باید همه و از شیوه صحیح چاره بیندیشند نه مسکن های مقطعی! در این بین البته این رو همه در هر پست و مقامی هستیم فراموش نکنیم که در ارتباطات اجتماعی و اداری، رابطه هادو طرفه هست؛ به عنوان مثال شما برای خدمت به مربیان و تکواندوکاران و کلأ جامعه تکواندو اومدین! و اگر این جامعه تکواندو نباشه بودن و مسوولیتهای شما هم معنایی نداره! و همینطوره اگر شما بعنوان مجاری و مسوولین و برنامه ریزان جامعه تکواندو نباشین این جامعه معنایی نداره! اونوقت با نبود شما مسوولین هیأت، نه تکواندویی هست نه مربی ای و نه تکواندوکاری!! پس شایسته است به این مهم توجه بشه و با احترام و درک دغدغه های متقابل تلاش کنید تا اون وفاق و همدلی مثال زدنی هیأت تکواندو رو که تمام هیأتها قبطه اش رو میخورده اند دوباره احیاء کنید! موفق باشید...
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
02... سر انجام 15000 تومان...!
سلام! لحظاتتون شیرین. بالاخره هیأت تکواندو استان دو تا اطلاعیه زد! خوب! ماهی رو هرموقع از آب بگیری تازست. خدارو شکر که موضوع 15هزار تومان ختم به خیر شد! اما از حق نباید گذشت که هدف هیأت استان در مقابل مربیان قرارگرفتن و یا چزاندن تکواندوکاران نبود؛ بلکه برای اجرای سیاستهای کاری و درآمدزایی راه صحیحی رو نرفت! یعنی از بین 1000 راه سخیف ترین راه رو در پیش گرفت!! وهمینطور که میدونین اعتراض هایی هم شد! معترضینی که تعداد زیادی از اونها منصف بودند؛ و البته بودند معترضینی که رعابت عدل و انصاف رو نکردند! و البته تهمت هایی هم زده شد که تهمت زنندگان در محضر عدل الهی باید پاسخگو باشند! اینجا بحث حمایت از روش آقایون در هیأت تکواندو استان نیست، چرا که هدف خوب وسیله بد و ابزار بد رو توجیه نمی کنه! اما حالا ببینیم بعضی، یکبار دیگه عرض میکنم:بعضی از اون معترضینی که دراعتراض سینه چاک بودند و البته هدفشون هم 15000 تومان نبود، وخودشونم بهتر میدونن! بازم اعتراض میکنن!؟ بازهم مسابقات و...رو تحریم میکنن! باز هم مسابقات زیرزمینی و به قول خودشون مستقل از هیأت استان میگذارن؟! همین دوستان حتی از هدایت شاگردهاشون به مسابقات شهرستان امتناع کردند و دیگران رو به سخره گرفتند!! حالا بعد از این قضایا وجدانأ آیا می آیند مرد و مردونه کمک آقای رییسی و مشکلات هیأت رو دست به دست هم بدهند و برطرف کنند!؟ این گوی و اینم میدان... بسم الله... و البته یادآوری کنم افراد دیگه ای که به قول این دوستان در جبهه مخالفشون بودند، اونها هم خیلی اعتراض کردند اما با شیوه های عقلایی و خردمندانه اعتراض شون رو به گوش مسوولین رسوندند و جارچی بعضی ها نشدند! حالا دوستان یکبار دیگه عرض میکنم: این گوی و اینم میدان... بسم الله...
------------------------------------------------------------------------------------
01... تقدیر آقای رئیس از آقای رئیس!
سلام دوستان! توی سایت هیأت تکواندو استان اصفهان گشتی میزدم مطلبی بالا اومد با عنوان: تقدیر رئیس هیأت استان از استاد سعیدی زاده! خب حاج آقا! خیلی هم عالی. دستتون درد نکنه! ما هم به رسم اینکه خوبی ها رو هم باید انتشار داد لینک شدیم به این مطلب. اما بد نیست حالا که شما مثل گذشته از استاد و همکارانشون در هیأت تکواندو شهرستان اصفهان حمایت کردید و مطمأنم همه مربیان و تکواندوکاران هم میکنند، از دوستان دیگه صاحب منصب در هیأت استان( منظورم بعضی ها و بعضی هاست !!!) هم بخواین بیشتر همکاری کنن تا آینده شاهد حضور بیشتر اساتید(آقایان و بانوان) و تکواندوکاران در صحنه تکواندو استانمون باشیم! به هرحال شما همیشه فرموده اید: خانواده بزرگ تکواندو! پس این خانواده باید همیشه دست تو دست هم داشته باشند، و این میسر نیست جز با وفاق بین مربیان، احترام به نظر اونها هرچند نظرشون هم جهت با نظر ما نباشه! به امید رفع کدورتها و همدلی بین مربیان و کادر هیأت استان، که فقط خود شما میتونین زمینه اش رو بوجود بیارین و انشاالله روز تکواندو 9 آذر جمع مربیان دوباره جمع بشه و لبخندها جای کدورتها بنشینه؛ اونم برای اعتلای تکواندو نصف جهان.
--------------------------------------------------------------------------------------------------